سرگرمی و داستان های زیبا همين مسير را مستقيم بروي ميرسي به دو راهي
يك راه به من ختم مي شود ، آن ديگري به ختم من بايد از عشق بسازم غزلي قابل تو / غزلي ناب و صميمانه به وزن دل تو دلي از جنس بهار است كه تقديم تو باد / سبز باشي و دلت خانه ي پاييز مباد روزگار چون گرگ پيري پر بلاست / طعمه اش ياران خوب و با وفاست دوري از ياران مكن اي با وفا / گرگ دوران در كف اين لحظه هاست . . .
دستهايت؛
تنها بالشي است كه وقتي سر بر او دارم كابوس نميبينم هيچ رقيبي ندارم جزء آيينه كه هر روز تو را نگاه ميكند او را هم شكست خواهم داد … ميدانم از خود خواهي است كه تو را براي خود مي خواهم و تو هم انقدر رئوفي كه خود را متعلق به همه ميداني . !
بـه فكر نــوازش دست هاي مني! بي آنكــه بداني ؛ دلـــم است كــه تنهــا مانــده .. دست هايــم ، دو تاينــد!
اين دل اگر كم است بگو سر بياورم يا امر كن كه يك دل ديگر بياورم خيلي خلاصه عرض كنم ” دوست دارمت ” ديگر نشد عبارت بهتر بياورم
دل را چو به عشق تو سپردم چه كنم ؟ / دل دادم و اندوه تو بردم چه كنم ؟
من زنده به عشق تو ام اي دوست وليك / از آرزوي روي تو مردم چه كنم ؟ قرارمان بهشت پاي درخت ممنوعه تو بگويي “سيب” من از لبت بچينم اين بار.
تو فقط بمون كنارم ميشكنه بي تو حصارم تو كه ميدوني به جز تو تو دلم كسي ندارم
بيا خودمان باشيم تو حرف بزني ، من نگاه كنم من نگاه كنم ، تو بخواني و بعد لبخند بزنيم بر اين همه ديوانگي براي انتقام از فرداهايي كه براي ما نيست
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |