محاکمه
 
سرگرمی و داستان های زیبا

جلسه محاکمه عشق بود و قاضی عقل و عشق رو محکوم به تبعید به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی قلب کرده بود.
قلب تقاضای عفو عشق را داشت
ولی همه اعضا مخالف با او بودند
قلب شروع به دفاع از عشق را کرد
آهای چشم تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن او را داشتی
آی گوش مگر تو نبودی که همیشه در آرزوی شنیدن صدایش بودی
و شما پاها..............
که همیشه آماده رفتن به سویش بودید

حالا چرا چنین با او می کنید؟؟؟؟؟؟؟
چرا با او مخالفید؟؟؟؟؟؟؟
اعضا روی بر گرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را تر ک کردند.
تنها عقل و قلب در جلسه ماندند.
عقل:دیدی قلب همه از عشق بیزارند.
ولی من متحیر م که با وجودی عشق تو را بیشتر از همه آزرده
چرا هنوز از او حمایت می کنی؟!؟!؟
قلب نالید:
که من بدون وجود عشق دیگر نخواهم بود و
تنها تکه گوشتی هستم که لحظه قبل را تکرار می کنم
و فقط با وجود عشق می توانم یک قلب حقیقی باشم
پس همیشه از او حمایت میکنم.

حتی اگر نابود شوم......





درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتون خوش آمدید.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و داستانهای زیبا و آدرس yoursms.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 982
بازدید کل : 25937
تعداد مطالب : 80
تعداد نظرات : 71
تعداد آنلاین : 1